*
چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست
*
اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست
*
شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست
*
کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست
هنوز هم عاشقانههایم را عاشقانه برای تو مینویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف میزنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..
عشق تو هرگز از دلم بیرون نمیره مهربون
تاجون به تن دارم بدون زنده می مونه عشقمون
دنیا تو دستای منه وقتی که لبخند می زنی
تو خوابو بیداری همش من با توام تو بامنی
با همهی بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظهی طوفانیام
سوختم و ساختم
خاکسترمو باد برد
بهترین یارم
منو از یاد برد